به باز کنم روزه‌ی خود بار دگر
باز مهمان لبت در چه کنم...
9 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/04/12 - 00:45 در عكس نوشته
پیوست عکس:
10461630_811299148904029_8363928816340389094_n.jpg
10461630_811299148904029_8363928816340389094_n.jpg · 720x286px, 36KB
دیدگاه
at-ali

می‌نشیند سخنت در دل و جانم چه کنم
می‌شود همنفس نای نهانم چه کنم

دل شوریده‌‌ی من چون که شراب تو چشید
آنچنان گشت که از او به فغانم، چه کنم

نه عجب گر دلم از سردی این شب بگرفت
یار خورشید و سحرخنده‌ی آنم چه کنم

هین مگو چند ز صبح و نفسش یاد کنی
زنده است از دم او روح و روانم چه کنم

در دل چشم تو آن شعر چنان آب روان
خوانده‌ام لیک نیاید به بیانم چه کنم

عهد کردم که دگر سفره دل نگشایم
عشق فریاد برآرد ز نهانم چه کنم

به رطب باز کنم روزه‌ی خود بار دگر
باز مهمان لبت در رمضانم چه کنم...

امیرحسین سام

1393/04/12 - 00:45